الهی

ناظرحسین ولد محمد محسن ولد قمبرعلی ولد میرزاحسین ولد کاظم ولد قدم ولد تقی ولد خواجه الهی...

بیگانه، اولین رمان اگزیستانسیالیست آلبر کامو را با بعد از تردید زیاد مطالعه کردم. این کتاب در جریان جنگ جهانی دوم در سال ١٩۴٢م به چاپ رسید. این کتاب در مجموع حول محور پوچی و بی‌معنایی زندگی و تنهایی فرد میچرخد که در آن قهرمان/ پروتاگونیست داستان «مُرسو» باشنده الجزایر به کنوانسیون‌ها و قراردادهای اجتماعی بی‌پروا است و همه مسائل مربوط به زندگی شخصی اش را بدور از دخالت احساس و عاطفه قهرمانانه، مستقل از کنوانسیونهای جامعه به پیش میبرد. قضاوت مرگ او اما براساس همان روال‌ها و قراردادهای به اجرا گذاشته میشود که وی با بی‌تفاوتی به آنها می‌نگریست. مثلاً مرسو و وکیل مدافع وی با صدای بلند از قاضی میپرسد که من نمی‌دانم که شما در مورد من (مجرم) به قضاوت نشستید که یک عرب را به قتل رسانده یا در مورد مردی که مادرش را بدون اینکه اشک غم بریزد یا اندکی به خاطر مرگ مادرش غمدرون بوده باشد به خاک سپرده است؟بخش دوم این کتاب به سوالهای می‌پردازد که عموماً اندیشمندان مکتب اگزیستانسیالیستی در پی پاسخ به آنهاست. بطور مثالچرا باید زندگی کنم؟ آیا در پایان همه چیز معنایی دارد؟آیا وجود خدا یا هدفی در این دنیا وجود دارد یا همه چیز تصادفی و بی‌معنی است؟آیا ما واقعاً در اجتماع جایگاهی داریم یا تنها در این دنیا گم‌شده‌ایم؟چرا انسان‌ها به دنبال عادت‌ها و روال‌های اجتماعی می‌روند؟ آیا می‌توانیم از این روال‌ها خارج شویم؟آیا تصمیماتی که می‌گیریم واقعاً معنایی دارند یا همه چیز به هر حال به یک پایان بی‌معنی می‌رسد؟چرا ما تمایل داریم به دیگران متکی شویم؟آیا انسان‌ها قادر به تنهایی و استقلال هستند؟آیا در پایان زندگی، حسرت‌ها و انتظارهایمان دارای اهمیتی هستند یا همه چیز به فراموشی سپرده می‌شود؟به هرحال، به نظر می‌رسد الهی...ادامه مطلب

آهای آیندگان، شما که از دل توفانی بیرون می‌جهید که ما را بلعیده است.وقتی از ضعف‌های ما حرف می‌زنید یادتان باشد از زمانه سخت ما هم چیزی بگویید.به یاد آورید که ما بیش از کفش‌هامان کشور عوض کردیم. و نومیدانه میدان‌های جنگ را پشت سر گذاشتیم،آنجا که ستم بود و اعتراضی نبود.این را خوب می‌دانیم:حتی نفرت از حقارت نیز آدم را سنگدل می‌کند.حتی خشم بر نابرابری هم صدا را خشن می‌کند. آخ، ما که خواستیم زمین را برای مهربانی مهیا کنیمخود نتوانستیم مهربان باشیم.اما شما وقتی به روزی رسیدیدکه انسان یاور انسان بود درباره ما با رأفت داوری کنید!شعر آیندگان از برتولت برشت الهی...ادامه مطلب

... حالا که فکر میکنم، تمامیت بستر فکری آدمها با تمام تنوع و تشابه آن در دورانهای شکل میگیرند که ما از آن یا غافلیم یا قطعا در شکل دهی آن شریک نمیشویم. غافل از آن جهت که اولین کیش های شخصیتی آدمها در طفولیت توسط نهادهای اجتماعی و خصوصا خانواده شکل میگیرد. در آن دوره ها هرآنچه را میبینیم تقلید میکنیم و از هر آنچه میشنویم برای بلوغ و آینده ها تغذیه میکنیم. با اینحال اما هرگز در کم و کیف افکار ما شریک نمیشویم. والدین هر آنچه خود مناسب میبیند برای ما می‌کنند و اینطوری است که بسترهای فکری شکل میگیرند.وقتی کوچک بودم مادرم از خوابها و معانی اش میگفت و برادرم با کتاب کهنه تعبیر خواب که در دسترس داشت به تعبیر آنها میپرداخت. من اما بیخبر از هرگونه تعبیر و تفسیر رؤیاها مثل صدها اطفال هم دیار خود به برد و باخت بازیهای میپرداختم که لذت آن سیری ناپذیر بود.حالا که سال‌ها‌ از آن دوره ها میگذرد، کیفیت زندگی من غالبا در خواب و رؤیا مشخص میشود. رؤیاهای که یا انرژی می‌بخشند یا آنرا سلب میکنند. می‌توان نوشت، اگر رؤیاهای زیبا و آرامش بخش ببینم، روز را با همان فکر زیبا و آرمش بخش شروع خواهم کرد اما اگر خوابهای آشفته ببینم تمام روز آشفته احوال و نگرانم.... الهی...ادامه مطلب

غالبا، خاطره ها، خاطر را تا پاسی از شب با خود میپیچد و باعث یک لحظه لبخند در خفا و در سکوت و آرامش ملکوتی شبانگاهان میگردد. کاریکه نیاز روح سرگردان آدمی در هیاهوی زندگی است و معمولا از یک دوست به عزیزی هدیه میشود. بی مضمونی هجوم این کار، از تعطیلات آخر هفته گذشته و بخش زیست روزمره را با استقبال اشغال کرده است. پیوند که زمان را بی نمونه به خواسته ها و گذشته های دلخوش کننده سربه‌سر میکند. با این وجود، تا میتواند هجومش را سنگین و سنگینتر میکند و دامنه اش را وسیع و سیعتر. آنقدر که دیگر از آن خلاصی نمیتواند باشد. در خواب رؤیا میشود و دربیداری اسباب رؤیا اندیشی!از طرف دیگر، اگر این موضوع احمقانه به نظرها جلوه کند و هجوم خاطره ها را به طور مثال، سنگینتر از شلیک گلوله های مرگبار محسوب کنید، در آنصورت لزوما عاملی دیگری باید جُست که لذت حد اقل زیست رويايي را با لبخند در آغوش تنهایی نثار کند. در غیر آن شاید زیاد بد نباشد لبخندها رامرور کرده و به زندگی خویش لبخند خاطره دار هدیه دهیم.با لبخند تقدیم به تو عزیزم!یاد‌اشت: این نوت در ۲۰۱۸ در کابل تحریر شده است الهی...ادامه مطلب

هانا آرنت فیلسوف آلمانی-امریکایی قرن بیستم در کتاب وضع بشر برای انسانها 3 ساحت زحمت، کار و عمل را بررسی کرده است. وی میان زحمت و کار و عمل تفاوت قایل میشود. زحمت را مربوط به نیازهای حیاتی میداند که انسانها برای زنده ماندن باید آرنرا به جان بخرد و آنرا تحمل کند. در حالیکه کار فعالیت است که نیاز حیاتی نیست. انسانها کار میکند تا نیازهای فانتزی خود را برآورده سازند. نیازهای که حیاتی نیستند و برای تنازع بقا لزوم آن حتمی نیست. او معتقد است که انسانها میتوانند دیگر زحمت نکشند در حالیکه بدون کار در سیستم های سرمایه داری نمیتوان زنده گی کرد.عمل اما نه زحمت است و نه کار، بلکه عمل بر همدیگر ظاهر شدن انسانها است؛ گرد هم آمدن و جماعت ساختن انسانها برای امر سیاسی و تغییر اساسی سیاسی- اجتماعی است. تاکید آرنت بر عمل از طریق ظاهر شدن بر همدیگر است. مدل ظاهر شدن آرنتی، برهمدیگر ظاهر شدن یونان دوران ارسطو و افلاطون است. دورانیکه فیلسوفان و آتنیها برای اعمال مهم زمان کار را کنار گذاشته و در کوچه و خیابانهای آتن به بحث پرداخته و می فلسفیدند. اینگونه به حیات خویش معنی میبخشیدند.عمل و برهم ظاهر شدن به مفهوم آرنتی به عنوان کار سیاسی و معنی بخشی زنده گی در همه دورانها مهم است و هیچ گاه کهنگی ندارد. در افغانستان اما، این مسأله به غرض تغییر و تحول اجتماعی-سیاسی که ریشه در سیاست جهانی و ریشه های عمیق فرهنگی دارد از ضرورتهای دوران ما محسوب میشود. با وجود این ضرورتها، مسأله ی اولیتها اما مهمتر از عمل سیاسی و بر هم ظاهر شدن به منظور تغییر و تحول اجتماعی-سیاسی است. نادیده گرفتن مسأله ی اولیتها و درک نامناسب پس زمینه های آنها عواقبی در پی خواهند داشت که جبران آن برای بعد ناممکن خواهد بود.ناظرنانسیفرانسه Ad الهی...ادامه مطلب

خیلی وقت است با وجود اشتیاق زیاد اما نتوانسته ام بنویسم. باری نویسنده ی گفته بود "برای اینکه نویسنده ی خوب باشیم باید اول خواننده خوب باشیم". نمیدانم، شاید حق با او باشد. این روزها نه کتاب درست حسابی خواندم نه کدام گلی دیگری به آب دادم. تمام فعالیتهای فرهنگی من در گوش سپردن به پادکستهای فلسفی از آغاز پیدایش افکار فلسفی الی عصر معاصر است. این را به هیچ عنوان نمیتوان خواندن دانست. شاید خیلیها حتی آنرا فعالیت ننامد چه برسد به فرهنگی و فلسفی.این خلآ در فعالیت دوباره از سر گرفته خواهد شد حتی اگر دلیل آن عدم اراده نویسنده باشد؛ در غیر اینصورت وجود بی معنی خواهد شد. معنی که عدم وجود آن بنیاد برانداز خواهد بود.نانسی، فرانسهدر درس Contrôle de gestion الهی...ادامه مطلب

سکوت شکل از تنهایی و بی کسی است؛ این مسئله را فقط میتوان همینگونه تعریف و باز تعریف کرد. سکوت که صداها و نا گفته ها را در خش خش نفسهای بی رمق خفه میکند تا با صدای نرم و آرامَش در خواب خاک مان کند.

ناظر

فرانسه 

الهی...

چهارشنبه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۹۹ - 14:17 - ناظرحسین کاظمی - Selon Marx, la réalité dépend d’une force invisible, le capital, qui façonne les consciences détermine les conditions de vie des individus. Une large partie de la société, les travailleu الهی...ادامه مطلب

چهارشنبه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۹۹ - 14:19 - ناظرحسین کاظمی -خلاصه افکار کارل مارکسبه باور مارکس، واقعیت به نیروی نامرئی سرمایه بستگی دارد که وجدان را تشکیل داده و شرایط زندگی افراد در جامعه را تعیین میکند. بخش بزرگی از جامعه، کارگران، در اثر کار الهی...ادامه مطلب